پاییز داستانی عاشقانه است که ابتدایش مهراست مهر هزاررنگ ،باابانی سخت باریده،
واذر اخرقصه است که یلدارادارد ویلدادختری دلباخته است که انار دلش ترکیده و قصه اش به درازاکشیده است وبه انتظار زمستان نشسته  است.

نظرات خودتون رو ميتونين كامنت کنین .راستی شما هم شده بعضی حرف هارو از رو منظور نزده باشین ولی یه کم فکر میکنین شاید طرف مقابل رو با این حرف ناراحت کرده باشین،چه کار میکنین ؟
شما مواقعی که دیگران نصیحت بی جا می کنند چه می کنید؟
 آیا جرات  دارین بگین این گفته هاتو فلانی هم به من میگه.
اگه  حرف بالا رو بزنین خجالت میکشین.ایا پر رویی خوب هست ؟

آیا گریه نشانه ضعف است؟
اگر  در مراسم عزاداری فامیل ها گریه کنیم بد است؟

چه خوب هست چه بد ؟؟؟

در مقابل حرف دیگران چه بگوییم که نسوزیم؟

ص

      حرف های دلم
سلام دوستان از کجابگم ؟ از دلی بگم که هیچ وقت شاد نشد  یا از خودم بگم که هیچ وقت  این دل رو شاد نکردم .
از کارهایی بگم که برام ارزو شدن و ارزو ماندن؟
از شدن ها بگم یا نشدن ها؟
کدوم ها رو بگم ؟
از روزهایی بگم که هیچ تی به خودم نمیدم  بگم براتون ؟
از خسته شدنام ،از تنهایی هام ،از تلاش نکردنام ،از بی تفاوت موندن و در به دریام بگم ؟
از دل شکستگی هام ؟ از خنثی شدنام ؟ از تموم شدنام ؟ از غم هام ؟از ساده دلیام ؟ از مغروریام ؟از خودخواهیام ؟از بی فکر بودنمام ؟ از بی هدف بودنام ؟چگونه به خودم بیام سال ها گذشت اما دل من دل نشده چه کنم ؟ خیلی دل شکسته ام ؟ خیلی خرابم ؟ شاید مردم حواسم نیست ؟ چی شد که اینقدر ناامید شدم ؟چرا اخه ؟ چرا کسی دوست نداره از بیکاری در بیام کار کنم همه میترسن باز بیمار وافسرده بشم ؟
چرا من خودمو دوست ندارم ؟
چرا اینقدر بی تفاوت شدم ؟ چرا به خاطر بقیه باید کارهایی برا خودم بکنم ؟ چرا حرفهای همه درسته اما دلمو ناراحت  میکنه ؟ چرا من روحیه ندارم ؟ چرا تنهام ؟ چرا کار ندارم ؟ من چمه ؟ چرا اینقدر برا خودم اهمیت ندارم ؟چرا به ارزو هام نمی رسم ؟چرا می ترسم ؟چراگریه می کنم ؟ چرا قوی  نیستم ؟ کی قلعه ثباتمو ویرون کرده؟کی منو به این روز در آورده ؟چرا این غم تموم نمیشه ؟چرا من روحم شاد نمیشه؟       حرف های دلم
سلام دوستان از کجابگم ؟ از دلی بگم که هیچ وقت شاد نشد  یا از خودم بگم که هیچ وقت  این دل رو شاد نکردم .
از کارهایی بگم که برام ارزو شدن و ارزو ماندن؟
از شدن ها بگم یا نشدن ها؟
کدوم ها رو بگم ؟
از روزهایی بگم که هیچ تی به خودم نمیدم  بگم براتون ؟
از خسته شدنام ،از تنهایی هام ،از تلاش نکردنام ،از بی تفاوت موندن و در به دریام بگم ؟
از دل شکستگی هام ؟ از خنثی شدنام ؟ از تموم شدنام ؟ از غم هام ؟از ساده دلیام ؟ از مغروریام ؟از خودخواهیام ؟از بی فکر بودنمام ؟ از بی هدف بودنام ؟چگونه به خودم بیام سال ها گذشت اما دل من دل نشده چه کنم ؟ خیلی دل شکسته ام ؟ خیلی خرابم ؟ شاید مردم حواسم نیست ؟ چی شد که اینقدر ناامید شدم ؟چرا اخه ؟ چرا کسی دوست نداره از بیکاری در بیام کار کنم همه میترسن باز بیمار وافسرده بشم ؟
چرا من خودمو دوست ندارم ؟
چرا اینقدر بی تفاوت شدم ؟ چرا به خاطر بقیه باید کارهایی برا خودم بکنم ؟ چرا حرفهای همه درسته اما دلمو ناراحت  میکنه ؟ چرا من روحیه ندارم ؟ چرا تنهام ؟ چرا کار ندارم ؟ من چمه ؟ چرا اینقدر برا خودم اهمیت ندارم ؟چرا به ارزو هام نمی رسم ؟چرا می ترسم ؟چراگریه می کنم ؟ چرا قوی  نیستم ؟ کی قلعه ثباتمو ویرون کرده؟کی منو به این روز در آورده ؟چرا این غم تموم نمیشه ؟چرا من روحم شاد نمیشه؟       حرف های دلم
سلام دوستان از کجابگم ؟ از دلی بگم که هیچ وقت شاد نشد  یا از خودم بگم که هیچ وقت  این دل رو شاد نکردم .
از کارهایی بگم که برام ارزو شدن و ارزو ماندن؟
از شدن ها بگم یا نشدن ها؟
کدوم ها رو بگم ؟
از روزهایی بگم که هیچ تی به خودم نمیدم  بگم براتون ؟
از خسته شدنام ،از تنهایی هام ،از تلاش نکردنام ،از بی تفاوت موندن و در به دریام بگم ؟
از دل شکستگی هام ؟ از خنثی شدنام ؟ از تموم شدنام ؟ از غم هام ؟از ساده دلیام ؟ از مغروریام ؟از خودخواهیام ؟از بی فکر بودنمام ؟ از بی هدف بودنام ؟چگونه به خودم بیام سال ها گذشت اما دل من دل نشده چه کنم ؟ خیلی دل شکسته ام ؟ خیلی خرابم ؟ شاید مردم حواسم نیست ؟ چی شد که اینقدر ناامید شدم ؟چرا اخه ؟ چرا کسی دوست نداره از بیکاری در بیام کار کنم همه میترسن باز بیمار وافسرده بشم ؟
چرا من خودمو دوست ندارم ؟
چرا اینقدر بی تفاوت شدم ؟ چرا به خاطر بقیه باید کارهایی برا خودم بکنم ؟ چرا حرفهای همه درسته اما دلمو ناراحت  میکنه ؟ چرا من روحیه ندارم ؟ چرا تنهام ؟ چرا کار ندارم ؟ من چمه ؟ چرا اینقدر برا خودم اهمیت ندارم ؟چرا به ارزو هام نمی رسم ؟چرا می ترسم ؟چراگریه می کنم ؟ چرا قوی  نیستم ؟ کی قلعه ثباتمو ویرون کرده؟کی منو به این روز در آورده ؟چرا این غم تموم نمیشه ؟چرا من روحم شاد نمیشه؟       حرف های دلم
سلام دوستان از کجابگم ؟ از دلی بگم که هیچ وقت شاد نشد  یا از خودم بگم که هیچ وقت  این دل رو شاد نکردم .
از کارهایی بگم که برام ارزو شدن و ارزو ماندن؟
از شدن ها بگم یا نشدن ها؟
کدوم ها رو بگم ؟
از روزهایی بگم که هیچ تی به خودم نمیدم  بگم براتون ؟
از خسته شدنام ،از تنهایی هام ،از تلاش نکردنام ،از بی تفاوت موندن و در به دریام بگم ؟
از دل شکستگی هام ؟ از خنثی شدنام ؟ از تموم شدنام ؟ از غم هام ؟از ساده دلیام ؟ از مغروریام ؟از خودخواهیام ؟از بی فکر بودنمام ؟ از بی هدف بودنام ؟چگونه به خودم بیام سال ها گذشت اما دل من دل نشده چه کنم ؟ خیلی دل شکسته ام ؟ خیلی خرابم ؟ شاید مردم حواسم نیست ؟ چی شد که اینقدر ناامید شدم ؟چرا اخه ؟ چرا کسی دوست نداره از بیکاری در بیام کار کنم همه میترسن باز بیمار وافسرده بشم ؟
چرا من خودمو دوست ندارم ؟
چرا اینقدر بی تفاوت شدم ؟ چرا به خاطر بقیه باید کارهایی برا خودم بکنم ؟ چرا حرفهای همه درسته اما دلمو ناراحت  میکنه ؟ چرا من روحیه ندارم ؟ چرا تنهام ؟ چرا کار ندارم ؟ من چمه ؟ چرا اینقدر برا خودم اهمیت ندارم ؟چرا به ارزو هام نمی رسم ؟چرا می ترسم ؟چراگریه می کنم ؟ چرا قوی  نیستم ؟ کی قلعه ثباتمو ویرون کرده؟کی منو به این روز در آورده ؟چرا این غم تموم نمیشه ؟چرا من روحم شاد نمیشه؟       حرف های دلم
سلام دوستان از کجابگم ؟ از دلی بگم که هیچ وقت شاد نشد  یا از خودم بگم که هیچ وقت  این دل رو شاد نکردم .
از کارهایی بگم که برام ارزو شدن و ارزو ماندن؟
از شدن ها بگم یا نشدن ها؟
کدوم ها رو بگم ؟
از روزهایی بگم که هیچ تی به خودم نمیدم  بگم براتون ؟
از خسته شدنام ،از تنهایی هام ،از تلاش نکردنام ،از بی تفاوت موندن و در به دریام بگم ؟
از دل شکستگی هام ؟ از خنثی شدنام ؟ از تموم شدنام ؟ از غم هام ؟از ساده دلیام ؟ از مغروریام ؟از خودخواهیام ؟از بی فکر بودنمام ؟ از بی هدف بودنام ؟چگونه به خودم بیام سال ها گذشت اما دل من دل نشده چه کنم ؟ خیلی دل شکسته ام ؟ خیلی خرابم ؟ شاید مردم حواسم نیست ؟ چی شد که اینقدر ناامید شدم ؟چرا اخه ؟ چرا کسی دوست نداره از بیکاری در بیام کار کنم همه میترسن باز بیمار وافسرده بشم ؟
چرا من خودمو دوست ندارم ؟
چرا اینقدر بی تفاوت شدم ؟ چرا به خاطر بقیه باید کارهایی برا خودم بکنم ؟ چرا حرفهای همه درسته اما دلمو ناراحت  میکنه ؟ چرا من روحیه ندارم ؟ چرا تنهام ؟ چرا کار ندارم ؟ من چمه ؟ چرا اینقدر برا خودم اهمیت ندارم ؟چرا به ارزو هام نمی رسم ؟چرا می ترسم ؟چراگریه می کنم ؟ چرا قوی  نیستم ؟ کی قلعه ثباتمو ویرون کرده؟کی منو به این روز در آورده ؟چرا این غم تموم نمیشه ؟چرا من روحم شاد نمیشه؟

سلام دوستان خوبین خوشین؟سلامتین؟امیدوارم هر جای این کره خاکی هستین تنتون سالم و لبتون خندون باشه.
دوتا سوال دارم ،
۱-کسایی که چند پست اخرمو خوندن بفرمایند که ایا برای سومین سال پیا پی کنکور بدم ثبت نام کنم حدود یک ماهه شروع کردم خوندن؟
۲-ایا درسته کسی تو اینستاگرام اشنا میشیم حرف میزنیم و میبینم واقعا باشعور هست و به درد همسر اینده شدن میخوره و طرف هم نیاز داره به یک دوست به یک همدم و با تمام ادب حرف میزنه ایا بهتر هست به دوستی ادامه بدهیم  و در طول روز ساعت ها باهاش گپ بزنیم؟
پی نوشت:من از ادب این پسر خوشم اومده و چهره دلنشینی زیاد نداره از  اخلاقش خوشم اومده و هم شهری من هم نیست.

سلام دوستان وبلاگی خوبین؟خوشین ،اینم هم از ۲۲بهمن ،دیگه به عید هم کم مونده،خدا کمک کنه امسال بهار ما رو صدا کنه به زندگی هممون جون بده طراوت بده خوشبختی از در و دیوار بباره ،حال دلمون خوب خوب شه، ازتلاشامون نتیجه خوبی بگیریم ،زندگی هامون شادبشه ،اگه اشکی قراره از چشممون بیاد از سر شوق باشه،روزامون زیبا شبامون رویایی بشه ،دیگه کم نت بیاییم ،زندگی کنیم ،خوش بگذرونیم ،بهار امسال ازت زیاد توقع دارم من خودم تلاش میکنم بهتر باشم از همه لحاظ ،بهترین ها رو برامون رقم بزن ،خدا جون امسال بهار فقط در لفظ نباشه بهار دل ها باشه همه دل ها سبز بشند دلی غصه نداشته باشه  دلی تنگ نباشه دلا شادلب ها خندون باشه جیب ها پر پول باشه تونست  صدای خنده همه رو شنید .همه رو . میخواستم به چیز دیگه بگم اما دلم اینارو نوشت .موفق باشید.

عشق به معنای حقیقی خود شناخته شود، آنگاه پی بردن به عاشق و معشوق و ویژگیهای آنها نیز سهل و آسان خواهد شد. عشق انسان را به بندگی معشوق می کشاند. اگر معشوق خداوند باشد یا کسی که انسان را به خدا پیوند می زند, این بندگی معطوف به خداوند و توحیدی خواهد بود ولی در غیر این صورت بندگی غیر خدا و شرک و انحراف و گمراهی است. پس ویژگی عاشق بندگی و سرسپردگی و فنای در معشوق است. عاشق واقعی اراده ای از خود ندارد و آنچه اجرا می کند خواست و اراده معشوق است.

هیچ وقت نمیدونستم چرا بیخودی زود ناراحت و عصبانی میشم از کمبودها و بعضی وقت ها الکی ولی الان فهمیدم هر وقت عصبانی شدم تو دلم امام رضا را صدا میکنم و میگم امام رضا کمکم کن عصبانی نشم و واکنش درستی نشون بدهم.عصبانی شدن ممنون خدایا این رمضان منو کمک کن ترک کنم این گونه گناهانمو با زبونم اگه دل کسی رو شدم و.جبران کنم. ماه مبارک رمضان ،ماه مغفرت الهی است و راه آسمان باز است.با همه مهربان و خوش اخلاق میشوم.

از پست قبلی من برداشت کردین که فقط با خدا حرف میزنم واز بقیه کناره گیری کرده ام یه جورایی اره.من خیلی آسیب روحی خورده ام از اسفند ماه تا کنون یک لحظه تفریح خوب نداشته ام نمیدانم از وقتی خودمو برادرام و هم سن و سالان مقایسه کردم این گونه شده ام ولی خوب دیگر مقایسه نمی کنم ولی یک اشکالی در زندگی من هست با تمام وجود و قوا حس میکنم خیلی وقتا نمیدانم کجای خانه بمانم و با کی حرف بزنم و چرا این همه احساس دارم و هدر میرود نه میتوانم بخندم و شب ها تا خود

لبخند زدن رادر سراسر زندگی حفظ کنیم واین موهبت الهی را گرامی داریم اهای کسی که اومدی به وبلاگ اره باخودتم روزتو با لبخند شروع کن.راستی به کسایی که مثل خودم ورزش نمیکنن ورزش و نرمش رختخوابی رو پیشنهادمیکنم. حرکت پروانه خوابیده